مدیر مجموعه های ورزشی باشگاه استقلال(تاج) پرده از اتفاقاتی علیه ساپینتو برداشت که بسیار عجیب و ناراحت کننده است.
به گزارش استقلال نیوز، فرهاد موافق مدیر مجموعه های ورزشی باشگاه استقلال(تاج) که از دوستان و افراد بسیار نزدیک به ریکاردو ساپینتو در ایران بود، در گفت و گویی مفصل با خبرگزاری فارس از حواشی ریز و درشت و عجیبی که برای این مربی پرتغالی در مدت زمان حضور در فوتبال ایران رخ داده، پرده برداشت که در ادامه می خوانید:
* مردم باید بدانند چه بلایی سر اموال باشگاه آمده است
قراردادهایی وجود دارند که معلوم نیست واقعا چگونه بسته شدهاند. واقعا قراردادهای ترکمانچای باید کنار بروند! نه مُهر دوران علی فتح الله زاده و نه امضای مدیرعامل را دارند. امضاهایی هستند که اعضای هیات مدیره میگویند نمیدانیم برای چه کسی است! مردم آنقدر درگیر تیم فوتبال هستند که متوجه اتفاقات وحشتناک پشت پرده نیستند اما باید بدانند چه بلایی سر املاک و اموال باشگاه آمده است.
* آن هایی که ادعای استقلالی بودن دارند، اموال آن را به تاراج بردند
کسانی که ادعای خیلی استقلالی بودن دارند، به تاراج بردند. به حجت کریمی گفتم خودم 50-40 کارمند دارم و قرار نیست کارمند کسی باشم. اگر پشت من هستید تا حق و حقوق ضایع شده استقلال را برگردانم و سفرهای که مانند زالو روی آن افتادهاند را جمع کنم، میجنگم. میدانم که فحش میخورم و... اما اشکالی ندارد. اگر میخواهید وسط کار بگویید ولش کن و مهم نیست، اینطور کار نمیکنم. تا انتهای کار همه باید با هم برویم. او هم قول داد که حمایت کند و اختیار تام بدهد. اینکه میگویند موافق باید برود، عامل بدبختیهاست و... به خاطر گزارشاتی است که به مقامات بالا به خاطر املاک و اموال دادهام. این موضوع باید جمع شود و افراد باید بدانند اینطور نیست که هرکسی آمد چپاول کند و برود. یک مورد از این اتفاقات در پرسپولیس نمیافتد. باید این موضوع تمام شود؛ دوستانی که دنبال لغت و لیس هستند بگویند به استقلال برو و هرکاری دوست داری انجام بده، برو ببخش و اهدا کن و..
* با سهل انگاری مدیران مجموعه ورزشی انقلاب را از دست دادیم!
زمان مددی به عنوان مشاور مدیرعامل در امور نگه داری اماکن ورزشی بودم. اواسط دوران آجورلو رابطهام با تیم مدیریتی باشگاه قطع شد. بعد از آن حجت کریمی به من گفت با توجه به این شرایط باید سروسامانی به وضعیت مجموعههای ورزشی و قراردادها بدهیم. باشگاه استقلال الان کمپ شادروان ناصرحجازی، ورزشگاه مرغوبکار و ورزشگاه امام رضا را در اختیار دارد. ورزشگاه انقلاب را هم داشتیم. پیگیریهای زیادی کردم که آن را از دست ندهیم. قرارداد این مجموعه اواخر دوره آجورلو تمام و باید تمدید میشد ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد. شرکت توسعه بنا داشت اگر استقلال تمدید نکند، با مزایده به یک بهره بردار جدید واگذار کند. فتح الله زاده این کار را انجام نداد. اعلام کرد من از طریق وزیر این کار را انجام میدهم. شرکت توسعه هم مزایده گذاشت. شرکتی برنده شد تا ما باشگاه انقلاب را از دست بدهیم.
* هنوز چمن ورزشگاه امام رضا را طبیعی نکردیم!
در زمان مددی تصمیم گرفته شد که چمن ورزشگاه امام رضا طبیعی شود. فریادشیران گفت اگر قرار باشد هر روز 4-3 تیم پایه از صبح تا بعدازظهر اینجا تمرین کنند، ظرف یک ماه زمین از بین میرود. باید ابتدا تکلیف آکادمی را مشخص کنیم و مجموعهای را در اختیارش قرار بدهیم. بعد زمین امام رضا را طبیعی کنیم. آن زمان هنوز مرغوبکار به باشگاه داده نشده بود. به همین خاطر کار متوقف شد. قرار بود وقتی مرغوبکار تحویل داده شد، آن را برای آکادمی آماده کنند و سپس زمین امام رضا را طبیعی کنند تا تیم بزرگسالان دو مجموعه را در اختیار داشته باشد. این اتفاق نیفتاد. اواخر دوره آجورلو و اوایل دوره فتح الله زاده یکی از زمینهای مرغوبکار را به بخش خصوصی واگذار کردند. طبق قراردادی که بهره بردار دارد قرار بود دو زمین احداث شود. یک زمین به مدت 10 سال در اختیار بهره بردار و یک زمین در اختیار باشگاه باشد تا آکادمی را منتقل کنند اما اصغر حاجیلو آن زمین را تایید نکرد. به این ترتیب پروژه کامل متوقف شد تا اقدامات لازم را انجام بدهند. پروژه چمن طبیعی امام رضا همچنان پابرجاست اما مشروط به اینکه آکادمی آسیب نبیند.
* فتح الله زاده با ساپینتو مشکل داشت!
هیچ وقت با ساپینتو مشکلی نداشتم. او یکی از دوستان صمیمی من است. تقریبا هرروز، قبل و بعد از تمرین با هم بودیم. مشکل بین ساپینتو و علی فتح الله زاده بود. قبل از اینکه کمپ آماده شود کارهای مربوطه را سعید فتاحی انجام میداد. ساپینتو را به کمپ بردند تا بازدید داشته باشد. او برای سالنهای کنفرانس و سالن بدن سازی و... نظری داد که همه قسمتهای مجموعه کنار هم باشند. آجورلو هم دستور داده بود طبق نظر سرمربی تیم این کارها انجام شود. هنگام رفتن آجورلو تقریبا 80درصد کارهای مجموعه انجام شده بود و زمین هم فقط نیاز به یک ترمیم و اصلاح داشت.
* فتح الله زاده سالنی که در اختیار تیم بود را برای خودش برداشت!
فتح الله زاده در اولین بازدید گفت سالن بالا(که قرار بود سالن کنفرانس تیم باشد) که یک اتاق کوچک هم داشت و قرار بود در اختیار سرمربی قرار بگیرد، باید در اختیار مدیرعامل قرار بگیرد. ساپینتو از این تصمیم خیلی ناراحت شد. گفت قرار بود این قسمت در اختیار تیم قرار بگیرد. باشگاه، ساختمان و مدیرعامل خودش دفتر دارد. اینجا از نظر موقعیتی برای مدیرعامل مناسب نیست. فتح الله زاده مخالفت کرد و گفت من تعیین میکنم. آنجا باید اتاق من باشد. ساپینتو ناراحت شد که چرا وقتی تیم حداقل امکانات را ندارد و بچهها باید کفِ رختکن غذا بخورند، فضایی که قرار بود در اختیار تیم قرار بگیرد، در اختیار مدیرعامل باشگاه باشد. مگر این مجموعه چقدر فضا دارد که یک طبق کلا در اختیار مدیرعامل باشد؟
* ساپینتو به فتح الله زاده گفت اینجا لورکوزن نیس و شما هم مدیرعامل آن نیستی!
سر این مساله با هم به شدت اختلاف پیدا کردند. شیطنت عدهای نیز باعث شد این اختلاف به اوج برسد. فتح الله زاده نظرش این بود که در باشگاه بایرلورکوزن هم همینطور است. اتاق مدیرعامل در خود کمپ ورزشی قرار دارد. ساپینتو هم به او گفت اینجا بایرلورکوزن نیست و شما هم مدیرعامل لورکوزن نیستی، در آن باشگاه همه چیز اصولی و سروقت است. شما آنقدر در پرداختیها عقب هستید که اگر به اینجا بیایید، تمرکز بازیکن من در تمرین به هم میخورد چون فکروذکرش مدام در این است که شما را ببیند و در مورد پرداختیها صحبت کند. دوستان فکر میکردند ساپینتو میخواهد قدرت نمایی کند اما اینطور نبود. او معتقد بود با توجه به مشکلات زیاد مدیریتی اگر دوستان به محل تمرین بیایند بازیکنان مدام به دنبال سوال در مورد دریافت پول خواهند بود. این مساله شروع اختلافات فتح الله زاده و ساپینتو شد.
* بلیط CIP ساپینتو را به شخص دیگری فروختند!
آن شب من با ساپینتو به فرودگاه رفتم و میدانم چه اتفاقی افتاد که از پرواز جا ماند. فردای آن روز هم من در کنارش بودم. خیلی ناراحتم که رفتار خیلی بدی با او شد. ساپینتو مظلومانه از ایران رفت. وقتی به فرودگاه رسیدیم حدود ساعت 12:30 بود. طبق قانون همه مسافران باید 2 ساعت قبل از پرواز مقابل کانتر باشند. افرادی که بلیت CIP دارند میتوانند حدود 40 دقیقه قبل از پرواز در فرودگاه باشند چون آنها را با ماشین دیگری میبرند. به همین خاطر ساپینتو چون خیلی ناراحت بود و دوست نداشت با هواداران روبرو شود، در هتل فرودگاه ساکن شد و از راننده خواست که مدتی آنجا بنشیند، غذایی بخورد و بعد به فرودگاه برود. حدود یک ساعت و 20 دقیقه قبل از پرواز، ساپینتو به CIP رفت. رانندهاش هم رفت که وسایل را ببرد اعلام کردند گیت بسته شده است. شما میتوانید از آژانس مربوطه که با ساپینتو در ارتباط بود سوال کنید.
ساپینتو ناراحت شد اما متاسفانه آژانس اعلام کرد به خاطر تعطیلات، مسافر تهران-استانبول خیلی زیاد است. افرادی در فرودگاه حضور داشتند که منتظر بودند بلیت یک نفر کنسل شود. گفتند در این شرایط پرواز تورکیش همه را با هم نگاه میکند. کاری به اینکه چه کسی CIP است ندارد. همان موقع 45 میلیون تومان قیمت پرواز تورکیش بود. به همین خاطر در آن 2 ساعت همه افرادی که نیامده بودند بلیتشان کنسل و فروخته شده بود. این باعث شد ساپینتو از پرواز جا بماند. او فکر میکرد یک ساعت قبل از پرواز هم برود مشکلی ندارد. او اصلا ماشین پیاده نشد. به سالن فرودگاه نرفته بود که کسی بخواهد ببیند حالش خوب است یا بد! به این ترتیب عصبانیت ساپینتو به خاطر نتیجه بازی با کنسلی پرواز بیشتر شد. آژانس هم تایید کرد که متاسفانه این اتفاق افتاده است.
* دلیل بخیه حودن دست ساپینتو، وایت برد شیشه ای بود
من از اتفاقاتی که برای ساپینتو در ایران افتاد میتوانم کتاب بنویسم. به عنوان مثال اتفاقی که برای دست او پیش آمد. در یکی از روزنامهها مطلبی را خواندم که خجالت کشیدم. در عکسها هست که دست او قبل از بازی با گل گهر بانداژ شد. در این بازی ساپینتو محروم بود. قبل از بازی ناظر به بیژن طاهری اعلام کرده بود چون ساپینتو محروم است یا با اتوبوس تیم به استادیوم نیاید یا اگر آمد حق رفتن به رختکن را ندارد. باید مستقیم به روی سکو برود. این اولین بازی نبود که ساپینتو محروم میشد. در آن بازیها به او اعلام کرده بودند که طبق قانون حدود یک ساعت قبل از شروع بازی باید رختکن را ترک کند. در صورتیکه ما حدودا 2 ساعت و 30 دقیقه قبل از بازی وارد استادیوم شدیم. ساپینتو از این حرف ناراحت شد. گفت مگر در بازیهای قبلی ناظران اعلام نکردند حدود یک ساعت قبل از بازی باید رختکن را ترک کنیم. این فرد کیست که قانون جدید میگذارد؟
پس از این ماژیک را به وایت بردی که شیشهای بود زد و با عصبانیت گفت این چه وضعی است؟ شیشه تخته شکست و دست او هم پاره شد. اول کارگران هتل گفتند 25 میلیون پول این تخته است. من نزد رزروشن هتل رفتم و ماجرا را گفتم. در نهایت حدود یک میلیون و هشتصد هزارتومان از طرف ساپینتو پرداخت کردم و ماجرا تمام شد. اصلا اینطور نبود که شیشه رختکن را شکسته باشد و... در آن لحظه اصلا توجه نداشت که تخته شیشهای است.
* فتح الله زاده به ساپینتو می گفت چرا زمان آجورلو از مشکلات مالی نمی گفتی!
شاید هفتهای حداقل 2 روز در مورد مسائل مختلف صحبت میکردیم. ساپینتو یک انسان کامل واقعی بود. زیر و رو نداشت. اگر عصبانی یا خوشحال میشد آن را نشان میداد. مانند یک نوزاد که شما به راحتی حس او را متوجه میشوید. یعنی انقدر ساده بود و رو بود. متاسفانه بعد از رفتن آجورلو، اتفاقات بدی افتاد. اینها باعث شد ساپینتو احساس کند میخواهند از نظر شخصیتی او را خراب کنند.
مشکلات مالی زیادی در باشگاه بود و همه میدانند استقلال سال سختی را پشت سر گذاشت. وقتی فتح الله زاده آمد، باشگاه از نظر پرداختی عقب بود. ساپینتو به او این مساله را اعلام کرد. فتح الله زاده سریعا جبهه گرفت که چرا در زمان آجورلو در مورد مطالبات صحبت نمیکردی؟ الان که من آمدهام این صحبت را مطرح میکنی! فتح الله زاده به این سمت رفت که چون من به جای آجورلو آمدهام این حرف را میزند اما ساپینتو میگفت برای من فرقی نمیکند. با سازمانی به اسم استقلال قرارداد دارم. مهم این است هر فردی حضور دارد، به وظایفش عمل کند. همانطور که من باید به وظایفم عمل کنم. مثل این است که من به یک سری وظایفم عمل نکنم و بگویم من این قولها را به آجورلو دادم نه شما. من به تعهدم نسبت به باشگاه تا روز آخر باید عمل کنم. حالا هرکسی میخواهد مدیر باشد. شما هم وقتی مدیرعامل میشوی باید به تعهدات یک مدیرعامل عمل کنی اما تا من در مورد مشکلات حرف میزنم سریع میگویید چرا در زمان آجورلو نگفتی اما آن موقع هم گفته بودم. قرار نیست 2 ماه عقب افتادگی پرداختی بازیکنان چون شما آمدهاید 3 ماه بیشتر شود! شما باید بگویید 2 ماه عقب افتاده و من باید در اولین فرصت این کار را انجام بدهم. بزرگترین ضربه ای که به ساپینتو از نظر شخصیتی وارد شد در زمان فتح الله زاده بود. شاید خودش هم متوجه این موضوع نبود.
* ساپینتو بعد از ماجرای اجاره خانه دیگر فتح الله زاده را نبخشید!
شاید موضوعی که باعث شد ساپینتو، فتح الله زاده را هیچ وقت نبخشد اتفاقی بود که برای خانهاش پیش آمد. فتح الله زاده و معاونهایش با من تماس گرفتند که فوری برای ساپینتو خانه پیدا کنیم. حتی مدیر مالی باشگاه به من فردی را معرفی کرد که برای یامگا، سیلوا و دیگر خارجیهای تیم هم خانه گرفته بود. گفتند او استقلالی و در کارش قوی است. از نظر مبلغ هم او که خودش در منطقه فرشته و شمال تهران املاک دارد، خودشان هماهنگ هستند. گفتیم پس مشکلی نیست و برویم خانهها را ببینیم. ماه بهمن بود.
ساپینتو از همسرش خواست زودتر به ایران بیاید تا با هم خانهها را ببینند. من به همراه ساپینتو، همسرش و مترجمش، حدود 10 روز از تمرین به منطقه فرشته و سعادت آباد و... میرفتیم و تا 12-11 شب به دنبال خانه میگشتیم. تا اینکه خانهای را قبول کردند. صبح روز بعد که پنجشنبه بود با مدیر مالی تماس گرفتم گفتم خانه انتخاب شده، او هم گفت شما دیگر کاری نداشته باشید، شنبه هماهنگ میکنم مالک بیاید قرارداد ببندد.
شنبه بعدازظهر بنگاهی تماس گرفت گفت هرچه با باشگاه تماس میگیرم کسی جواب نمیدهد. خودم با مدیرمالی تماس گرفتم گفتم شما با فلانی قرار گذاشتهاید اما هرچه تماس میگیرد جواب نمیدهید. گفت فتح الله زاده کنسل کرده! من نمیدانم چرا، خودت با او تماس بگیر. با فتح الله زاده تماس گرفتم گفتم شما هرروز میگفتید فوری برای ساپینتو خانه پیدا کنید چون هزینه هتل خیلی بالا است. الان میگویند کنسل کردید. گفت بله، چرا باید برای او خانه بگیریم؟! گفتم خودتان گفتید. عدد را خود شما و مسئول مالی هماهنگ کردید. گفت نه، به او بگویید با این قیمتها من خانه نمیگیرم. به فتح الله زاده گفتم ما اصلا در جریان مبلغ نیستیم. این فرد آشنای خود باشگاه است. گفت نه من برایش خانه نمیگیرم. اطراف چیتگر برایش خانه پیدا کنید.
هزینه هتل خیلی سنگین تر میشد. هزینه هتل ساپینتو حدودا ماهی 450 میلیون تومان میشد اما اجاره خانه دویست و اندی میلیون تومان بود. ساپینتو از این رفتار خیلی ناراحت شد و به هم ریخت. ساپینتو به من گفت این موضوع ربطی به مسائل و مشکلات مالی ندارد. اینها میخواهند من را کوچک کنند و به شخصیتم آسیب بزنند. از آنجا ساپینتو تبدیل به فرد دیگری شد. انگار غم روی صورتش نشست. دیگر از ساپینتو شاداب و پرهیجان خبری نبود. متاسفانه دوستان فکر میکنند فوتبال مثل 15-20 سال پیش است که از چند روزنامه یکی برای خودشان باشد و هرطور دوست دارند بنویسند. الان مردم خیلی زود همه چیز را متوجه میشوند.
* ساپینتو گفت دلیلی ندارد مربی تیم رقیب به دلیل مهمان نوازی تشویق شود
قبل از بازی با گل گهر به ساپینتو خبر دادند به دنبال این هستند بازنده شوی و حتی رفتهاند و با افراد دیگر صحبت کردهاند. منتظر باخت شما به گل گهر هستند. همه ما این را میدانستیم که اگر در این بازی ببازیم کار تمام و ساپینتو رفتنی است. در کنار من یکی از معاونان فتح الله زاده قبل از بازی با چند لیدر تماس گرفت که در این بازی برای امیر قلعه نویی سنگ تمام بگذارید. وقتی این اتفاق افتاد ساپینتو ناراحت شد. گفت این بازی مرگ و زندگی برای استقلال است. نه برای رفتن یا ماندن من، امتیاز بازی مهم است. چرا باید سرمربی تیم مقابل تشویق شود؟ من این موضوع را انتقال دادم، گفتند به او بگویید فرهنگ ما ایرانیهاست که از مهمانمان پذیرایی کنیم! ساپینتو به من گفت فرهنگ فوتبال در همه جای دنیا یکسان است. قرار نیست در یک کشور به یک مدل دیگر رفتار شود، این بهانه است. همه ما و حتی بازیکنان متوجه این بودیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. خود ساپینتو بعد از بازی گفت این هدیهای بود که خدا به من داد. متاسفانه فتح الله زاده آسیب بزرگی را با لج بازیهایش به استقلال زد. مدام میگفت من فلانم و من تعیین میکنم چطور باشد.
* ساپینتو به فتح الله زاده گفت مهدی پور را اخراج نمی کنم
روزی همراه ساپینتو بودم که فتح الله زاده با من تماس گرفت. گفت به ساپینتو بگو مهدی مهدی پور را از تیم اخراج کند. هنگام جام جهانی بود که فکر میکنم با هم مشغول تماشای بازی پرتغال-سوئیس بودیم. به ساپینتو این مساله را انتقال دادم. او خیلی عصبانی شد. گفت دلیل؟ گفتم میگوید مهدیپور پشت سر من صحبت کرده و تیم را تحریک میکند. گفت فرهاد، در مورد مسائل فنی تیم جواب تو به دیگران فقط این است که بگویی به من ربطی ندارد. تو دوست صمیمی من هستی اما این آخرین باری باشد که در این موضوع کسی به تو خبری میدهد که بیایی به من بگویی، اگر کسی نظری دارد خودش مستقیم به من بگوید. اگر این حرف را به تو زده خودش میداند که چه اشتباهی میکند. به او بگو این موضوع کاملا تحت اختیار من است. اجازه نمیدهم کسی به من بگوید چه کسی را بازی بدهم یا ندهم. مهدی پور یکی از بهترین بازیکنان من است. فتح الله زاده مدیرعامل باشگاه است. اگر راست میگوید از اختیاراتش استفاده کند، کمیته انضباطی تشکیل بدهد، به مهدی پور ثابت کند کار اشتباهی کرده است. اگر آنجا با مدرک ثابت شد مهدی پور کاری خلاف نظم باشگاه انجام میدهد، میتوانند از من بخواهند کار خودم را انجام بدهم نه اینکه فردی زنگ بزند که از این بازیکن خوشم نمیآید و از آن بازیکن خوشم میآید یا فلانی پشت سر من صحبت کرده است. اینجا مدرسه و مهدکودک نیست. باشگاه استقلال است. فوتبال هم اصول خودش را دارد.
* فتح الله زاده گفت مهدی پور که هیچ، ساپینتو را هم اخراج می کنم!
به فتح الله زاده گفتم ساپینتو میگوید به هیچ وجه کسی حق دخالت در این مسائل را ندارد. به او خیلی برخورد. گفت من مدیرعامل هستم. مهدی پور که هیچ، خودش را هم بیرون میکنم! من همیشه با ساپینتو در مورد فوتبال ایران صحبت میکردم. میگفت شما نمیدانید چه ثروت و پتانسیلی در فوتبال ایران خوابیده است. فوتبال شما، مثل فوتبال 40 سال پیش پرتغال است. مثل پرتغال سرشار از استعداد فوتبال هستید اما از نظر ذهنیت فوتبالی مشکل دارید. مشکل فوتبال ایران است که ذهنیتش متفاوت از دنیای فوتبال است. آنچه شما به خصوص تیمهای مدیریتی و بعد از آن بازیکنان در آن ضعف دارند، این است که ذهن فوتبال را ندارید. من برای این موضوع مبارزه میکنم حتی اگر یک نفر از خواب بیدار شود. حتی اگر بتوانم یک نفر را هوشیار کنم که شما مسیر را اشتباه میروید.
* مربیان خارجی در ایران باید برای حداقل ها بجنگند
روزی روی ماتا(دستیار ساپینتو) به من گفت برایم خیلی جالب است. ما اگر بخواهیم 4 نفر را نام ببریم که فوتبال پرتغال را عوض کردند و دنیای فوتبال را در این کشور تغییر دادند، یکی از آنها کیروش است. شما این فرد را به ایران آوردهاید و او باید با شما بجنگد که بگوید مسیر را اشتباه میروید! ساپینتو هم همین را میگفت که شما به جای اینکه از من، کیروش یا دیگر مربیان خارجی استفاده کنید تا فرهنگ و واقعیت فوتبال را به شما یاد بدهد، آنها باید برای حداقلها در اینجا بجنگند! این باعث میشود فوتبال شما پیشرفت نکند. ما نباید اینجا باشیم که برای آب معدنی، ناهار، سالن کنفرانس، بلیت پرواز، هتل، زمین تمرین و... جنگ کنیم. ما باید مدام برای حداقل ها در فوتبال بحث کنیم. این اشتباه فوتبال شماست. با این شرایط هیچ وقت در فوتبال موفق نمیشوید.
* ساپینتو برای لیگ یا جام حذفی نیامده بود، او آسیا را می خواست
فتح الله زاده به جای اینکه در کنار ساپینتو قرار بگیرد، هر حرفی میزد میگفت آجورلو به او گفته! ساپینتو میگفت اگر میگویم زمین تمرین ندارم آجورلو به من یاد داده؟ من میخواهم به شما کمک کنم. من برای جام حذفی و قهرمانی لیگ برتر اینجا نیامدهام. آمدهام استقلال را قهرمان آسیا کنم. برای این اتفاق به سالن بدنسازی، سونا، جکوزی، استخر آب سرد برای ریکاوری، 2 زمین تمرین و... احتیاج داریم تا به اهداف بالا برسیم اما حرف میزنم میگویند حرفِ فلانی است! ساپینتو مدام برای حداقلها درگیر بود. در جواب کوچکترین خواستهاش میگفتند فلانی میخواهد از طریق ساپینتو فشار درست کند. در صورتیکه ساپینتو اصلا در این فضاها نبود.
* یکی از نزدیکان فتح الله زاده گفت نمی گذاریم ساپینتو سال بعد در ایران باشد
چون فتح الله زاده خودش با آجورلو دچار مشکل شده بود، همه را از آن زاویه نگاه میکرد. این باعث شد استقلال ضربه بخورد. یک روز قبل از اینکه فتح الله زاده برود، یکی از نزدیکانش به من زنگ زد و گفت اگر فتح الله زاده رفت مطمئن باشید نمیگذاریم ساپینتو سال بعد در ایران باشد مگر اینکه پشت گوشتان را ببینید! امکان ندارد این تیم قهرمان شود. به شما این موضوع ثابت میشود و به ساپینتو بگویید روزهای سختی در انتظارش خواهد بود. جالب است که این افراد خودشان را استقلالی میدانند و ادعای 40 سال استقالی بودن میکنند. در همه جا هم کاسه داغ تر از آش هستند.
* حجت کریمی تمام تلاشش را کرد تا ساپینتو بماند
در مورد ساپینتو و رفتن او، شاهد این بودم که حجت کریمی تمام تلاشش را به کار گرفت. بارها با او ساپینتو در این مورد صحبت کردم. حتی روزی که حکم محرومیتش آمد من در جریان نبودم و کریمی به من اطلاع داد. گفت ولی نگران نباشید، به ساپینتو بگو تمام تلاشم را میکنم که از حقش دفاع کنم. میدانم حق او ضایع شده، باید از حق ساپینتو دفاع کنیم. حتی به واحد حقوقی گفت تمام مراحل اعتراض و لایحهها را برای من بفرستند تا ساپینتو بداند که باشگاه به دنبال دفاع از حق او و تیم است ولی طی 48 ساعت قبل هجمه زیادی درست شد که همه میدانیم از کجاست.
* ساپینتو شیرینی بعد از برد را قبول نکرد و گفت وظیفه ام را انجام دادم
جایی نوشته بودند ساپینتو و دوستانش فلان مقدار به لیدرها پول دادند که اسم او را روی سکوها طراحی کنند. من زمان فرهاد مجیدی به خاطر شرایط مالی باشگاه به تیم پاداش میدادم. یک ماه آخر زمان مددی هم چون خودش و همسرش و همچنین ملکی به خاطر کرونا در بیمارستان بستری بودند، هزینههای تیم را از جیب خودم دادم. بعد از بازی حذفی مقابل تراکتور، من شیرینی خریدم و سر تمرین رفتم. ساپینتو من را به اتاقش برد و گفت این چیست؟ گفتم دیروز برد خیلی خوبی داشتیم و همه خوشحال شدیم. گفت فرهاد، ما حرفهای هستیم و قرارداد داریم. در قراردادمان برای برد، پاداش در نظر گرفته شده است. باید شما هم حرفهای باشید. وظیفه ما بردن است و بابت بردن هم پاداش میگیریم. پس لزومی ندارد که این کار را انجام بدهی، شیرینی را بین مردمی که مقابل در هستند پخش کنید. میدانم کار تو از سر محبت و دوستی است. آدمی که حتی شیرینی را قبول نکرد و گفت من وظیفهام را انجام میدهم، در موردش نوشتند پول داده تا اسمش را روی سکوها بزنند! در صورتیکه لیدرها، عشق و علاقهای که ساپینتو به استقلال داشت را فهمیده بودند. کاری که انجام دادند، جواب عشقی بود که او به تیمشان داشت.
* آدمی که همیشه مست است هیچوقت دو فرزند پزشک نخواهد داشت؟
محرومیت 4 ماهه روی تصمیم ساپینتو برای ادامه همکاری با استقلال تاثیر زیادی داشت. او خیلی آدم باهوشی است. وقتی این اتفاق افتاد به من گفت اینها نشانه این است که نمیخواهند من در ایران باشم. ماندن من ممکن است به تیم استقلال آسیب بزند. وقتی نمیخواهند و به من اعلام میکنند اگر بمانی وضعیت همین است، نمیخواهم فضایی درست کنم که به استقلال آسیب وارد شود. این اتفاقات و شایعاتی در مورد شکستن شیشه رختکن، مستی و.. تاثیرگذار بودند. او از نظر مالی بسیار غنی است. آدمی نیست که به خاطر پول بیاید سمت فوتبال، اصلا نیاز مالی نداشت. در اسپانیا هتل دارد. در پرتغال فروشگاههای زنجیرهای دارد. زندگی او وابسه به درآمد فوتبال نیست. خانواده بسیار قوی دارد. آدمی که همیشه مست باشد، هیچ وقت دو فرزند پزشک نخواهد داشت. آدمی بود که اگر یک بار پدر من را دیده بود، هرروز که با هم مواجه میشدیم، تنیس میرفتیم، شام میخوردیم و... از من سوال میکرد حال پدرت خوب است؟ یعنی خانواده برایش مهمترین مساله بود. تحت هیچ شرایطی به بازیکنان مرخصی نمیداد مگر اینکه بازیکنی بگوید پدرم یا مادرم، اصلا صحبت نمیکرد، بلافاصله میگفت برود. او چنین شخصیت بزرگی دارد.
* بی نظمی در فوتبال ایران ساپینتو را آزار می داد
امکان نداشت ساپینتو با شما قرار بگذارد و بعد از شما بیاید. شما هر زمانی میرفتید، ساپینتو آنجا بود. بسیار منظم و دقیقی بود. وقتی این بی نظمی را در باشگاه و فوتبال ما میدید، اینکه قانون را در هر بازی فردی که آنجاست تعیین میکند و... او را آزار میداد. یکبار نشد از رختکن تیم بیرون بیاییم و یک مسیر را تکرار کنیم. یک روز میگفتند از آن سکو بروید، یک روز میگفتند از آن پله بروید، یک روز میگفتند از آن در بروید! اینها را میدید میگفت یعنی چه؟! چرا ما هفته پیش از این پله رفتیم، امروز میگویند از آنجا بروید! یعنی شرایط هر روز در اینجا تغییر میکند؟!
* کجای دنیا 80 درصد جایگاه پشت نیمکت را در اختیار هواداران یک تیم می گذارند؟
به شما قول میدهم برای پرسپولیس هیچکس نمیتوانست این کارها را انجام بدهد. من یک سال و نیم مشاور رئیس استادیوم آزادی بودم. طبق قانون در VIP پشت نیمکتها، کسی که مینشیند حق طرفداری ندارد. یعنی شما نمیتوانید آنجا پرچم ببرید یا رنگی رفتار کنید. چون جایگاهیست که افراد عضو تیمها و باشگاهها مینشینند. در دربی 80 درصد آن جایگاه در اختیار پرسپولیسیها بود در صورتیکه باید دو تیم به صورت برابر صندلی داشته باشند. افرادی بودند که رنگی بودند. یعنی لباس و پرچم داشتند. اگر این اتفاق برای تیم روبرو میافتاد به شما قول میدهم تیم مدیریتی پرسولیس میگفت اول این جایگاه را خالی کنید و بعد ما بازی میکنیم. متاسفانه از این نظر ضعیف عمل کردیم. ساپینتو وقتی اینها را میدید ناراحت میشد.
* فتح الله زاده گفت به ساپینتو بگو استعفا بدهد تا ماگات را بیاورم!
ساپینتو به من گفت وقتی فتح الله زاده یا هر فرد دیگری به من میگوید 10روز دیگر پول واریز میکنیم، اگر روز دهم شد به من اعلام کنند میدانیم امروز باید پول میدادیم اما مشکلاتی پیش آمده که نمیتوانیم و مثلا 20 روز دیگر پرداخت میکنیم. اصلا اشکالی ندارد. من و تیم فنی مشکل مالی نداریم. حتی اگر لازم باشد مشکلات تیم فنی را خودم درست میکنم ولی اینکه 10 روز بعد هیچ کس هیچ چیزی نگوید و یک ماه بعد صدای من در بیاید و تازه به من بگویند مشکلی داریم که باید پول استراماچونی یا فلان بازیکن یا فلان شخص را بدهیم، رفتار حرفهای نیست.
رفتار حرفهای این است که کار را در موعدش انجام بدهید و اگر نتوانستید در همان روز به من اطلاع بدهید که به این دلایل نمیتوانیم. اشکالی ندارد. همه جای دنیا همین است و مشکلات مالی وجود دارد. من در کشورهای دیگر هم کار کردهام اما شما اصول را رعایت نمیکنید. این توهین به شخصیت افراد است. در دوران فتح الله زاده علاوه بر اینکه این اتفاق میافتاد، اگر ساپینتو اعتراض میکرد، به او بی احترامی هم میشد. خود فتح الله زاده 2 هفته قبل از بازی با تراکتور با من تماس گرفت که به ساپینتو بگو من با فلیکس ماگات تمام کردم. بیاید همین الان استعفا بدهد و برود. گفتم ماگات میخواهد بیاید ایران در چادر زندگی کند؟ گفت ماگات هم همین امکانات را میخواهد!
* به ساپینتو قول دادم کمپ حجازی را آماده کنم
الان مشکل فوتبال ما مدیریتی است. تیم ما که بدون هیچ امکاناتی برنده میشود، چرا باید به ساپینتو بگویم منتظر هستند تو بروی ماگات را بیاورند؟ من استقلالی هستم و این تیم را دوست دارم. هیچ کس هم من را نمیشناسد. نه صفحه دارم، نه دنبال شهرت بودم نه دنبال مسائل مالی هستم. میتوانید از فرهاد مجیدی، عمو نصی، بیژن طاهری و.. سوال کنید که برای استقلال چه کارهایی کردم. نمیخواهم منتی بر سر استقلال بگذارم. این حرفها را به خاطر رفتار آدمها میزنم. فتح الله زاده وقتی آمد کمپ حجازی کامل نبود. زمین انقلاب هم نیاز به ترمیم داشت.
سعید فتاحی روزی به من زنگ زد گفت فتح الله زاده با شما کار دارد. فتح الله زاده به من گفت ببینید چه چیزی نیاز است. کمپ را آماده کنید تا تیم زودتر به آنجا بیاید. باشگاه پول ندارد. این اتفاق بعد از بازی سوپر جام بود که حدود 40 روز تعطیل شدیم. ساپینتو هنگام رفتن به من گفت این زمین دیگر به درد نمیخورد. با اینکه هیچ سمتی در باشگاه نداشتم به او قول دادم تا برگردد کمپ را برایش آماده کنم. به فتاحی گفتم و چون ساپینتو با سعید هم رابطه خوبی داشت گفت حتما انجام میدهیم. به فتح الله زاده گفتم به ساپینتو قول دادم و این کار را انجام میدهم. تمام مواردی که احتیاج بود مانند بذر، کاوری که بیش از 100میلیون تومان هزیه داشت، حتی کمدهای رختکن و... را با هزینه شخصی تهیه کردم تا وقتی ساپینتو بر میگردد برای تمرین زمین داشته باشد.
* فتح الله زاده دروغ می گوید که کمپ حجازی را آماده کرده است
فتح الله زاده که هر جا مینشیند میگوید من کمپ را آماده کردم، لطفا واحد مالی یک فاکتور ارائه کند که بابت آنجا هزینهای را باشگاه داده باشد. حتی طلبکاری که از باشگاه پول میخواست به خانه فتح الله زاده مراجعه کرده بود. وقتی این موضوع را شنیدم با طلبکار صحبت کردم. گفت به من چکی دادهاند که ثبت نشده و من پولم را میخواهم. گفتم این درست نیست که درِ خانه مدیرعامل باشگاه بروی، باشگاه دفتر دارد. گفتم بارها رفتهام اما نگهبانی من را راه نمیدهد. به این ترتیب شخصا پول طرف را دادم، چک باشگاه را دادم و برای مالی فرستادم اما ژستش را فتح الله زاده میگیرد. شما بابت تکمیل کمپ اگر هم هزینهای دادی برای دفتر خودت بود. که آن را هم یکی از دوستان تقبل کرد. برای امکانات تمرینی تیم هیچ هزینهای نداشتی که سر تیم و بازیکنان منت میگذارید. شنیدم گفته بود که اگر استقلال زیبا بازی کرد و نتایج خوب گرفت به خاطر کمپ حجازی بود. شما که نقشی در تکمیل کمپ نداشتی که ژستش را میگیری!
* ساپینتو به نمایندگان دو باشگاه ایرانی جواب رد داد
قبل از اینکه ساپینتو از ایران برود دو نفر نماینده از دو باشگاه ایرانی آمدند، جلوی خود من با او صحبت کردند. ساپینتو گفت به احترام هواداران و بزرگی باشگاه استقلال اگر در ایران کار کنم فقط برای استقلال است. حتی زمانیکه پیام خداحافظی گذاشت، دوستان به من زنگ زدند گفتند به او بگو آیا به تیم ما میآید؟ به او پیام دادم که میدانم یکبار این حرف را زدی اما چون از من سوال کردند میگویم. باز گفت نه، یکبار گفتم. حداقل طی 2 سال آینده به احترام استقلال و مردمی که رابطهای فراتر از فوتبال بین ما وجود دارد، حتی فکرش را هم نمیکنم.
* هر چه جلوتر می رفتیم بازیکنان بیشتر عاشق ساپینتو می شدند
شاید در هفتههای اول برخی بازیکنان با سرمربی همدل نبودند چون رفتار ساپینتو را نمیدانستند. مثلا به مهدی قائدی گفتم تو نصف خودت هم نیستی، گفت استرس دارم. ساپینتو آدم بسیار جدی است. در تمرین اگر یک بازیکن شوخی میکرد عصبانی میشد. میگفت در مدت تمرین جدی باشید، بعد از آن هر شوخی خواستید انجام بدهید. هرچه جلو تر رفتیم، وقتی شخصیت ساپینتو را درک کردند، واقعا عاشقش شدند. همه تیم این حس را داشت. چون همیشه در تمرین کنار تیم بودم مشکلات مالی آنها را میدانستم. درگیری مالی شدید داشتند. واقعا برخی مجبور شدند ماشین یا خانه بفروشند یا پول قرض کنند. به هرحال آنها روی قراردادهایشان حساب کرده بودند. خرید کرده بودند و مجبور بودند هرطور شده پول تامین کنند اما به عشق ساپینتو با جان و دل تمرین میکردند. کمترین کوتاهی از از کسی دیده نشد. وقتی ذهن بازیکن درگیر باشد به هرحال روی توانایی او تاثیر میگذارد. نمیتوانی بگوییم بازیکن کوتاهی کرده، وقتی صددرصد ذهنش در فوتبال نباشد به مسائل خارج از فوتبال فکر کند، طبیعی است که روی تواناییاش تاثیر بگذارد. من شاهدم که این بچهها شبانه روز و عاشقانه کنار هم بودند.
* ساپینتو شخصیتی در تیم ایجاد کرد که همه عاشقانه برایش بازی کنند
اعتصاب و تعطیلی تمرین مورد نظر ساپینتو نبود ولی به جمع احترام میگذاشت. همیشه میگفت ما یک خانواده هستیم. آدم جمعگرایی است. اگر احساس میکرد نظر کل تیم است به آن احترام میگذاشت. الان ما احتیاج به مدیر نداریم. دوران اینکه یک نفر حرف بزند و بقیه بگویند چشم تمام شده است. این رفتارهای ساپینتو باعث شد شخصیتی در تیم ایجاد شود که همه عاشقانه برایش بازی کنند.
* ساپینتو به حجت کریمی گفت اول پول بازیکنان و کادرفنی را بدهید، بعدا من..
حس اینکه از سرمربی میترسیم وجود نداشت. همه با وجودشان کار میکردند. روزی حجت کریمی سر تمرین آمد و به ساپینتو گفت از پولی که باید به استراماچونی میدادیم، مبلغی مانده که میتوانند فقط به حساب خارجی بزنند. اگر شماره حساب بدهید، بخشی از قرارداد شما را میتوانیم واریز کنیم. ساپینتو گفت زمانی پول میگیرم که همه بازیکنان بگیرند. ما یک خانواده هستیم و من آخرین نفر هستم. شما به کادر من و بازیکنان پرداخت کنید بعد از آن برای من هم پرداخت کنید. در یک خانواده شرایط همه باید مثل هم باشد. نمیتوانم قبول کنم بازیکنم مشکل مالی داشته باشد ولی من پول گرفته باشم. این رفتارها باعث میشد بازیکنان برایش جان بدهند.
* ساپینتو بازیکن ناآماده مدنظر فتح الله زاده در نیم فصل را نخواست
فتح الله زاده و تیم مدیریتی باشگاه به شدت پایشان را در یک کفش کرده بودند که باید در نیم فصل بازیکن بگیریم. مردم از من به عنوان مدیرعامل انتظار دارند یک بازیکن خوب بگیرم ولی ساپینتو این را قبول نکرد. بازیکنی معرفی کردند که سن فوتبالیاش تمام شده بود. گفتند تجربه زیادی در لیگ اروپا و انگلیس و... دارد. ساپینتو گفت خیلی خوب است ولی اول رزومه او را به من بدهید. دوستان تصور کردند میروند و قرارداد میبندند. وقتی روزمهاش را دید گفت او را نمیخواهم. به درد ما نمیخورد. باید بازیکنی بیاورم که تمام تیم از بازی کردن در کنارش لذت ببرند و سطح بازی ما بالا برود. قرار نیست بازیکنی بیاورم که روی نیمکت بنشیند. در این وضعیت مالی که باشگاه نمیتواند پاداش بازیکنان را بدهد من بازیکنی بیاورم که روی نیمکت بنشیند؟ این بی احترامی به هواداران و بازیکنان است. اگر پولی وجود دارد، مطالبات بچهها را بدهند. وجدان من قبول نمیکند بازیکنی بیاورم که 5-4 ماه است تمرین نمیکند. حدود 2 ماه طول میکشد بدنش آماده شود و بعد از آن آیا بازیکن بشود یا نه، این خیانت به تیم، باشگاه و طرفدارانمان است. هیچ وقت به خانوادهام خیانت نمیکنم.
* ساپینتو گفت کمک داور دربی از اخراج من می خندید!
شایعه پرتاب آب دهان در دربی؟ اصلا اینطور نبود. او بسیار آدم باهوشی بود. اگر از مسیری عبور میکردیم تا به مقصدی برسیم، به شما میگفت در این مسیر چند نفر آدم بودند و چکار میکردند. انگار همه جا را اسکن میکرد! این رفتارش برایم خیلی جالب بود. همیشه به او میگفتم تو خیلی دقیق هستی، میگفت من همه چیز را با ذره بین نگاه میکنم. بعد از دربی ساپینتو گفت طرف از اخراج من خندید. من دیدم او بعد از صحبت کادر پرسپولیس آمد. بعد از گل داور رفت وسط زمین توپ را کاشت تا بازی را شروع کند. هیچ اتفاقی هم نیفتاده بود. در این هنگام کادر پرسپولیس با کمک داور صحبت میکردند. ناگهان به داور چیزی گفت و داور هم آمد و من را اخراج کرد. بدون اینکه اتفاقی افتاده باشد.
* ساپینتو گفت کمک داور بازی دائم به من نیشخند می زد
در وهله اول وقتی نظر داور را خواستند گفت از محوطهاش خارج شده بود. بعد که همه گفتند خارج شدن از محوطه برای اعتراض کارت دارد نه برای شادی، آمدند موضوع دیگری را مطرح کردند. اگر آب دهانش را پرت کرده بود همان جا باید متوجه میشدید. چرا 10 دقیقه بعد متوجه شدید؟ ساپینتو به من گفت 7-6 داور نگذاشتند که کمکِ داور باشند. انگار داور گذاشتهاند که من را زیر نظر داشته باشد. او باید به داور وسط کمک کند تا صحنهای را از دست ندهد. در صورتیکه فقط به من نگاه میکرد. من این را حس کرده بودم و میدانستم کوچکترین کاری انجام بدهم به داور میگوید و داور هم من را اخراج میکند. به همین خاطر خودم را کاملا کنترل میکردم که رفتار اشتباهی انجام ندهم. تمام بار نگاه او و رفتارهایش را حس میکردم. مثلا وقتی توپی از دست میدادیم به من نیشخند میزد!
ساپینتو میگفت دائم به من نیشخند میزد و تمسخر میکرد. برایم مثل روز روشن بود که این ماجرا از قبل ریخته شده بود و این را کاملا حس میکردم. در کنار زمین منتظر اخراجم بودم. میدانستم ماموریت این آدم این است و کارش را هم انجام داد. با اینکه خیلی حواسم به خودم بود که اشتباهی نکنم. حتی چندبار دستیارانم نزدیک من شدند به آنها گفتم بروید تا اتفاقی نیفتد. به من یقین شده بود که با رفتارهایش میخواهد برنامهای را پیاده کند.
* نمی دانم چه شد تمام نیمکت های تیم های ایرانی پرتغالی یاد گرفتند!؟
خیلی برای ساپینتو ناراحت شدم و حتی گریه کردم. او مظلومانه رفت. این رفتار قشنگی نیست. خیلی جالب است که وقتی با هم درگیر میشویم بدترین الفاظ را به کار میبریم. نمیدانم چطور شد که تمام کادرهای فنی همه پرتغالی وانگلیسی بلد شدند. همه ناگهان خارجی شدند. در صورتیکه فکر میکنم اگر جستجو کنید شاید تعداد افراد با تحصیلات بالا به اندازه انگشتان یک دست باشد. ساپینتو به شدت با فتح الله زاده درگیر بود اما یکبار بی احترامی نکرد. تکه کلامی که از آن خیلی سو استفاده کردند، جملهای به معنی لعنتی است. این را به معنی زشتی ترجمه کردند در صورتیکه اصلا این معنی را نمیدهد. در صحبتهایی هم که با هم داشتیم این را به کار میبرد. همه اعضای تیم هم میدانند و برداشتی که دارند همین لعنتی است. اصلا مفهوم بی احترامی ندارد. حتی به همسرش هم میگفت. واقعا ناراحتم. شاید کسی به اندازه من به شخصیت ساپینتو آشنا نیست. شبانه روز با او بودم. در طول هفته شاید یک مشکل شخصی باعث میشد نتوانم کنارش باشم. خیلی چیزها از رفتار حرفهای، شخصیت و صداقتش یاد گرفتم. امکان نداشت ببینید جایی با اینکه کلافه و خسته میشد با مردم برخورد بدی داشته باشد. بارها به من میگفت میخواهم جایی بروم که آرامش داشته باشم، مردم مدام میآیند و نمیتوانم آنها را رد کنم.
* ساپینتو گفت بعد از باخت می خواهم با هواداران روبرو شوم
بعد از باخت به تراکتور، طاهری به من زنگ زد گفت خودت را زود برسان، مردم جلوی در هستند و ساپینتو میخواهد خارج شود. نکند خدای ناکرده به او بی احترامی شود. رسیدم و گفتند ساپینتو را با ماشین خودت ببر که مردم متوجه نشوند. ماشین ساپینتو هم خالی برود. به او گفتم ریکاردو موضوع این است. ممکن است به شما بی احترامی شود. گفت فرهاد، این تیم برای مردم است. اشکالی ندارد. وقتی به تیم پرطرفدار میروی باید همه چیز را بپذیری، این حق مردم است. نه تنها با ماشین نمیروم، بلکه میایستم حرفشان را بزنند. وظیفه من است حرفشان را بشنوم. نگران نباش، مشکلی پیش نمیآید. باید حرف آنها را بشنوم و اشکالی ندارد. باید ناراحتی کنند. من ناراحت نمیشوم حتی اگر بی احترامی کنند. او شخصیت بی نظیری داشت. در واقع دو شخصیت داشت. یکی کنار زمین که بسیار جدی و از باخت متنفر بود. باخت، بدترین اتفاقی بود که میتوانست برایش بیفتد. یک شخصیت هم خارج از زمین داشت که یک انسان واقعی و به تمام معنا بود.
* ساپینتو به همسرش گفت نمی توانم خانواده ام(استقلال) را رها کنم
ساپینتو واقعا عاشق ایران بود. در مقطعی همسرش به ایران آمده بود و نگران بود. مدام میگفت برویم. حتی از سفارت به او اعلام کرده بودند اگر بروی قراردادت را میگیریم و مشکلی نیست. یعنی اگر آن زمان هم ایران را ترک میکرد میتوانست قراردادش را بگیرد. در خانه من بودند، به همسرش گفت من نمیآیم. تیم من اینجاست. نمیتوانم خانوادهام(بازیکنان استقلال) را رها کنم، برگردم، پایم را روی پایم بیندازم و کتاب بخوانم. تا لحظه آخر کنار بازیکنان و تیمم میمانم. هرروز صبح که از خواب بیدار میشوم ناراحتم که ساپینتو دیگر نیست. چنین شحصیتی میتوانست خیلی به فوتبال ما کمک کند. روزهای اول به من میگفت برنامه لیگ دسته یک و دو را پیدا کن، در هفته که زمان خالی داریم برویم بازیهایشان را نگاه کنیم تا بتوانم استعدادها را پیدا کنم. اینجا پتانسیل زیادی دارد. او عاشق فوتبال بود. به دنبال پولش نبود. لذت میبرد وقتی میتوانست کار خوبی انجام بدهد.
* ساپینتو معتقد بود فوتبال جای آدم های جنگجو است نه آدم های لوس!
مساله ابوالفضل جلالی را به عنوان یک نکته منفی برای ساپینتو مطرح میکنند. یکبار از او در این مورد سوال کردم. حتی به ماتا هم گفتم جلالی بازیکن خوبی است. نظرشان این بود ابوالفضل آینده خوبی دارد و میتواند حداقل 2 جام جهانی حضور داشته باشد ولی باید اصولی فوتبال را یاد بگیرد. ساپینتو میگفت ابوالفضل باید یاد بگیرد که در فوتبال قوی باشد و بجنگد. وقتی من او را یک بازی بازی نمیدهم یا در لیست نمیگذارم، فردا میبینم به هم ریخته است. میگوید مصدوم هستم، پایم درد میکند و... ولی او باید جنگیدن را یاد بگیرد. این بزرگترین کاریست که میتوانم برایش انجام بدهم. اگر با او رفتار اشتیاهی داشته باشم فوتبالش 3-2 دیگر تمام میشود. به عنوان معلم باید به او یاد بدهم رفتار حرفهای یعنی چه، اگر مربی امروز تو را در لیست قرار نداد، هفته بعد باید زمین را شخم بزنی. باید بجنگی و ثابت کنی حق با تو است. نه اینکه از نظر روحی به هم بریزی و افت کنی، بعد بگویی من مصدوم هستم و... اگر الان اشتباه رفتار کنم تصور میکند با این روش میتواند حقش را بگیرد. به همین خاطر در آینده آسیب سنگین میبیند. باید به او یاد بدهم فوتبال جای آدمهای جنگجو است نه آدمهای لوس، در فوتبال مانند یک گلادیاتور جنگید.
ساپینتو میگفت عدهای از بازیکنان فکر میکنند فقط باید در زمین بدوند. نه، در هر ثانیه تمرین باید بجنگی، همانطور باید تمرین کنی که مسابقه میدهی، این رفتار را باید به ابوالفضل یاد بدهم که تمرین را جدی بگیرد و بجنگد. نه اینکه فکر کنی تمرین تفریح است. نه، تمرین هم مانند مسابقه جنگ است. یک فوتبالیست باید یک جنگجو باشد که همیشه در حال مبارزه است.
* ساپینتو گفت وظیفه ما این است که تا ثانیه آخر کار کنیم
مطمئنم ریکاردو ساپینتو هر جا باشد اتفاقات خوب برایش میافتد چون انسان خوبی است. آرزو میکنم هرکجا هست، سلامت باشد. روز آخر(روز دربی)، کادرفنی و یامگا که مصدوم بود را به کمپ حجازی فرستاد گفت بروید او را تمرین بدهید. به او گفتم روز آخر است و فوتبال تعطیل میشود. گفت وظیفه ما این است که تا ثانیه آخر کار کنیم. همه اینها درس رفتار حرفهای و تعهد است که ما خیلی به آن بها نمیدهیم.
مطالب مرتبط:
اطلاعیه باشگاه استقلال در خصوص جدایی ریکاردو ساپینتو
باشگاه استقلال: اعتراض داریم و در کمیته استیناف پیگیری خواهیم کرد
حکم سنگین کمیته انضباطی علیه ساپینتو/ محرومیت 4 ماهه و کسر 10 درصد از قرارداد!
اوج کثافت در فوتبال ایران/ کمکداور بازی با فرزندش در جشن قهرمانی پرسپولیسیها
واکنش باشگاه استقلال به اتفاقات دربی حذفی/ دلیل اخراج ساپینتو بر هیچکس مشخص نیست!