به گزارش مشرق، برای مصاحبه نوروزی به سراغ علی فتح الله زاده رفتیم. چهره شناخته شده عرصه رسانه و مدیریت فوتبال جوابهای جالبی به سوالات ما داد.
نوروز امسال در کنار خانواده هستید؟
-بله انشاالله امسال بعد از سالها در تهران و کنار خانواده خواهم بود و برنامه خاصی برای مسافرت ندارم.
تقارن نوروز و ماه مبارک رمضان را چطور میبینید؟
-خوشبختانه امسال بهار در بهار است همه ما به مهمانی خدا و مهمانی طبیعت میرویم که قطعاً این مسئله را باید به فال نیک گرفت چرا که زیباییهای معنوی خاص خود را دارد.
کدام رسم نوروز را بیشتر دوست دارید؟
-من شخصاً سبزه و ماهی قرمز را خیلی دوست دارم. ضمن اینکه چیدن سفره هفت سین هم فضای خاص خود را دارد و ما هر سال این کار را انجام میدهیم.دید و بازدیدهای نوروزی نیز که بیشتر آن امسال بعد از افطار انجام میشود هم ثواب دارد و هم شیرین است.
بهترین نوروز زندگیتان را به خاطر دارید؟
-بله من فکر میکنم ۷ یا ۸ ساله بودم که به خانه پدربزرگم رفتیم که یک مرد بسیار متدین و خوش سیما بود.آن سال پدربزرگ یک سکه یک تومانی که مربوط به حدود ۵۰ سال قبل بود به من هدیه داد و هرگز این هدیه شیرین را فراموش نمیکنم. شما الان چقدر به نوهها و فرزندانتان عیدی میدهید؟ -عیدی که دیگر نمیتوانیم کمتر از ۵۰۰ هزار تومان یا یک میلیون تومان بدهیم چون قهر میکنند (با خنده)
اولین عیدی را به چه کسی میدهید؟
-اولین عیدی را به مادرهمسرم میدهم و البته ایشان هم لطف میکنند و همواره به من عیدی میدهند. در واقع من هنوز هم در این سن و سال عیدی میگیرم که البته لذت خاص خود را دارد و بسیار پربرکت است.
اول به خانه اقوام همسرتان برای عید دیدنی میروید یا اقوام خودتان؟
-من چون پدر و مادرم در شهرستان زندگی میکردند حتی در سالهایی که آنها در قید حیات بودند هم ابتدا به منزل مادر خانمم میرفتم و به طور طبیعی امسال هم همین کار را انجام خواهیم داد.
یک دروغ ۱۳ بگویید؟
-بنویسید در سال جدید دلار ۵۰۰۰ تومان میشود!خاطره خاصی از نوروز و مربیانی که در استقلال با آنها کار کردهاید دارید که تا حالا جایی نگفته باشید؟خاطره که زیاد است اما خدا بیامرز ناصر حجازی اولین کسی بود که هنوز عید نشده به من زنگ میزد و نوروز را تبریک میگفت چه آن زمان که خودش سرمربی استقلال بود و ما با هم کار میکردیم و چه حتی زمانی که سرمربی استقلال نبود و این مسئله برای من ارزش بسیار زیادی داشت.
صحبت از زنده یاد ناصر حجازی شد آیا خاطره دیگری هم از ایشان دارید؟
-بله یادم هست وقتی مادرم فوت کرد ناصر خان مریض بود ایشان به من زنگ زد و گفت من الان باید پیش شما بودم اما متاسفانه اصلاً شرایط خوبی ندارم و بیماری امانم را بریده است. این را من تا حالا جایی نگفتم اما باور کنید ناصرخان پشت تلفن گریه کرد و من برای اولین بار در زندگی ام صدای گریه او را شنیدم. واقعاً دوست داشت در مراسم ختم مادر مرحوم من شرکت میکرد اما بیماری اجازه این کار را نداد و هر دو نفر ما به شدت احساساتی شدیم.