امروز زاد روز اسطوره باشگاه استقلال شادروان ناصر حجازی است، هر چند او در بین ما نیست اما یادش همیشه با ما خواهد بود.
به گزارش استقلال نیوز، امروز 23 آذر ماه است.. زادروز اسطوره بی بدیل آبی پوشان پایتخت.. عقابی که تا همیشه در آسمان آبی استقلال خواهد ماند.
مردی که هیچ وقت نَمُرد!
می خواهم از ناصرخان حجازی بگویم! دروغ بزرگی است اگر بگویم همه خاطراتی که از او به یاد دارم شیرین و خوب است اما بی غرض می توان او را دلچسب ترین استقلالی تاریخ نامید.
باید اعتراف کنم اولین باری که دلم برای آبی های پایتخت لرزید و متوجه شدم خاری توی قلبم فرو رفته که دارد جا باز می کند و ریشه می دواند، ناصرخان حجازی در منتها الیه نیمکت استقلال نشسته بود.
خوش اخلاق و خوش صحبت نبود اما جذابیت بی انتهایی داشت، چیزی که می توانست ما را ساعت ها جلوی دکه روزنامه فروشی میخکوب کند تا کیهان ورزشی برسد و عکس ناصرخان را جدا کنیم و بکوبیم به سینه ی اتاق! بعد زُل بزنیم به چشم هایش و رنج سی ساله فوتبال را خط به خط از چشمانش بخوانیم، رنج رفتن تا دم در باشگاه منچستر و برگشتن، رنج کنار گذاشتن از تیم ملی در ٢٩ سالگی، رنج یاددان فوتبال به بی استعدادهای بنگلادشی و تبدیل کردن یک جمع یازده نفره به تیم محمدان!!
حجازی مثل هیچ کدام ما نبود، از بنیان فرق داشت، می شد نزدیکش شد می شد ادایش را درآورد اما نمی شد او بود! همه ی تلاش ها برای مقایسه ی دیگران با او بی ثمر بود. ناصر خان فقط مثل خودش بود و وقتی در روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری انگشتش را توی جوهر فرو کرد مطمئن مان کرد که او ذاتاََ با ما متفاوت است!
در تمام این سالها هم هرکه سرش را نزدیک لاله گوش ناصر خان کرد و تویش خواند که با مجیزگویی مدیران می شود پست و مقام و تیم گرفت، فقط یک جواب شنید:"من اهلش نیستم!"
بله او اهلش نبود، مثل خیلی از ما نبود که هر روز نام و نشان یک مدیر را بگیرد زیر بغل و راه بیفتد توی شهر و بعد از مدتی سرمربیگری یک تیم را هدیه بگیرد و خلاص!
نه اهلش نبود، او دو پا داشت که در لحظه ی آخر فقط روی آنها ایستاد. نه شانه های کسی را نردبام کرد نه دست یاری به دستِ هیچ تازه به دوران رسیده ای دراز کرد! همین گوشت تلخی هایش او را محبوب قلب همه کرده بود و وقتی اَجل پشت در خانه اش نشست ناصرخان جوری زندگی را سه طلاقه کرده بود که بازهم با سیگارتعارفش می زد که بیاید داخل، انگار ماموریتش تمام شده باشد و بداند که وقتِ رفتن است، هیچ تلاشی برای ماندن در بین ما نکرد. او می خواست به دنیای دیگری برود انگار، گویی فهمیده بود از اول هم اشتباهی بوده، از اول هم نباید بین ما نان به نرخ روزخورها می آمده.
خوش رفتی اسطوره ولی بدان از یادمان نمی روی!
به بهانه سالگرد تولد عقاب آسیا، نگاهی به حیات فردی و حرفهای او در عالم ورزش میپردازیم.
در 23 آذر 1328 در تهران به دنیا آمد. پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با چهار خواهر و یک برادر در خانوادهای هشت نفری زندگی میکرد. دوره دبستان را در مدرسه هخامنش و دوره دبیرستان را در مدارس سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد. در سال 1350 وارد مدرسه عالی ترجمه شد و در سال 1356 لیسانس خود را دریافت کرد. حجازی متاهل و دارای دو فرزند به نامهای آتیلا و آتوسا بود که هر دو از بازیکنان فوتبال بودند.رشته ورزشی اصلی ناصر حجازی بسکتبال بود و در شانزده سالگی در تیم منتخب دبیرستان ابومسلم بازی میکرد و حتی برای تیم ملی جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شد.
ناصر، فوتبال را به صورت تفریحی دنبال میکرد، اما حضور او در درون دروازه و روی آوردن به دنیای حرفهای فوتبال به صورت اتفاقی شکل گرفت. حجازی که برای تماشای مسابقات فوتبال مدارس رفته بود، به علت مصدومیت دروازهبان مدرسه و با توجه به بلندی قامت و بسکتبالیست بودنش با درخواست مربی تیم درون دروازه ایستاد و در مقابل حریف به خوبی ایستادگی کرد. این اتفاق سرآغاز سالها حضور وی در صحنه فوتبال بود.تیم فوتبال «نادر» در دسته دوم باشگاههای تهران اولین باشگاه حجازی بود و از همان تیم به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید.
سال 1348 به تاج پیوست و در همان سال، قهرمانی جام باشگاههای آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دست آورد.
حجازیتا پایان دوران بازیگری خود به جز سالهای 1355 تا 1358 که برای تیم شهباز بازی کرد و مدت کوتاهی پس از جام جهانی 1978 آرژانتین که با تیم منچستر یونایتد انگلستان تمرین نمود و در پنج دیدار دوستانه برای این تیم به میدان رفت، در بقیه این مدت دروازهبان تاج و استقلال تهران بود و با این تیم چندین دوره قهرمانی در لیگ کشور، جام باشگاههای تهران، جام حذفی ایران و جام باشگاههای آسیا را جشن گرفت.
حجازی پیش از آغاز جام جهانی 1978 آرژانتین و زمانی که با تیم ملی ایران به کشور فرانسه رفته بود، با پیشنهاد تیم پاری سن ژرمن فرانسه مواجه گردید، اما انتقال به باشگاههای اروپایی را به بعد از جام جهانی موکول کرد تا با پیشنهادات بهتری روبرو گردد که از سوی تیم منچستر یونایتد انگلستان برگزیده شد ولی به دلیل عدم صدور رضایتنامه از سوی فدراسیون وقت، این انتقال صورت نپذیرفت.
حجازی در پایان دوران بازیگری خود به کشور بنگلادش رفت و دروازهبان و سپس سرمربی تیم محمدان شد و بازی خداحافظی خود را در همان تیم انجام داد.
ناصر حجازی اولین بازی ملی خود را در 22 شهریور 1348 در آنکارا در مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد. آخرین بازی او هم در سال 1359 و در بازی ایران و کویت انجام گرفت و بعد از آن به دلیل قانون 29 سالهها که حضور بازیکنان بالای 29 سال در تیم ملی را ممنوع میکرد، از تیم ملی کنار گذاشته شد.
ناصر حجازی با تیم ملی ایران دو بار قهرمانی جام ملتهای آسیا (1972 و 1976) و یک بار قهرمانی بازیهای آسیایی 1974 تهران را جشن گرفت و در جام جهانی 1978 آرژانتین و المپیک 1972 مونیخ شرکت کرد و سهمیه حضور در المپیک 1976 مونترآل و مقام سومی جام ملتهای آسیا 1980 را هم بدست آورد.
حجازی نزدیک به 70 بازی ملی در کارنامه خود دارد.اولین تجربه مربیگری حجازی در محمدان بنگلادش بود و با این تیم 3 بار قهرمان لیگ کشور بنگلادش شد. نقطه اوج این باشگاه با پیروزی بر پرسپولیس و صعود به یک چهارم نهایی جام باشگاههای آسیا رقم خورد. حجازی در سال 1375 سرمربیگری استقلال را پذیرفت و در زمانی کمتر از سه سال، موفق شد این تیم را به مقام نایب قهرمانی جام باشگاههای آسیا، قهرمانی و نایب قهرمانی در لیگ کشور برساند. در این دوران حجازی توانست تیم استقلال را بعد از شکست 1-0 در تاریخ 25 تیر ماه 1376مقابل تیمی از کشور آذربایجان در مسابقات جام خزر، در 32 دیدار متوالی داخلی و خارجی بدون شکست هدایت نماید. اولین شکست استقلال بعد از 32 دیدار متوالی بدون باخت، مقابل تیم فولاد خوزستان در تاریخ 4 مردادماه 1377 از سری مسابقات لیگ کشور و در حالی که قهرمانی استقلال از چند هفته مانده به پایان مسابقات مشخص شده بود، اتفاق افتاد.
حجازی بعد از قهرمانی استقلال در جام باشگاههای ایران، در تاریخ 2 شهریورماه 1377 از سوی کنفدراسیون آسیا به عنوان مربی برتر ماه این قاره انتخاب شد.حجازی در سال 1386 مجدداً هدایت باشگاه استقلال تهران را پذیرفت، اما به دلیل عدم حمایت هیات مدیره وقت و دخالت در کار او، قبل از اتمام نیمفصل از سرمربیگری استقلال کنارهگیری کرد تا به عنوان مدیر فنی نظارهگر عملکرد استقلال باشد. استقلال در همان سال با تیمی که حجازی ساخته بود و تا صعود به مرحله نیمه نهایی وی را در کنار خود میدید، توانست مقام قهرمانی جام حذفی کشور را به دست آورد.ناصر حجازی در سال 1387 با پیشنهاد تیم ابومسلم خراسان مواجه گردید و علیرغم نظارت بر عملکرد این تیم در چند بازی، به دلیل مشکلات مالی پیشنهاد و هدایت این تیم را نپذیرفت. او در سال 1388 به سمت مدیرفنی تیم فوتبال دی استرادا اسلواکی منصوب شد و توانست این تیم را راهی مرحله نیمه نهایی جام حذفی کشور اسلواکی کند، که متاسفانه به دلیل مبتلا شدن به بیماری سرطان ریه، نتوانست هدایت دی استرادا در این مرحله از مسابقات را عهدهدار باشد تا زمینه حضور این تیم در جام یوفا فراهم گردد.
حجازی در سال 89 به ریاست کمیته فنی و مشاور ارشد مدیر عامل باشگاه استقلال تهران منصوب شد و در باشگاه گسترش فولاد تبریز نیز با سمت نماینده تام الاختیار مالک باشگاه به این تیم مشاوره میداد.ناصر حجازی در تاریخ دوم خردادماه 1390 بعد از 18 ماه مبارزه با بیماری سرطان از دنیا رفت و در چهارم خردادماه بعد از خداحافظی با دوستدارانش در ورزشگاه آزادی، در میان خیل عظیمی از جمعیت در قطعه نامآوران بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
عده زیادی از شخصیتهای ورزشی، سیاسی، و هنری به مناسبت درگذشت او پیام تسلیت فرستادند.
سپ بلاتر در نشست ژوئن ۲۰۱۱ کنگره فیفا نام کسانی را برد که در سال گذشته از خانواده فوتبال درگذشتهاند و در این میان نام ناصر حجازی هم از ایران مطرح شد و بلاتر با صحبت درباره ناصر حجازی به احترامش یک دقیقه سکوت در کنگره اعلام کرد. سر الکس فرگوسن مربی وقت منچستر یونایتد در دوران بیماری ناصر حجازی در نامهای برای سلامتی و بهبودی او دعا کرد.
چندی پیش، شورای شهر تهران در مصوبه خود، خیابانی در غرب تهران را به نام ناصر حجازی، اسطوره دروازهبانی تیم ملی فوتبال ایران نامگذاری کرد.
در سال ۱۳۹۲ بر اساس طرح و ایدهای از سوی امیر رفیعی و با همراهی سعید رمضانی، داماد خانواده ناصر حجازی و نیاز افشین کیا، ساخت فیلمی مستند پیرامون زندگی ناصر حجازی آغاز شد که تولید آن به تهیهکنندگی و اجرای امیر رفیعی در آذر ماه ۱۳۹۴ به پایان رسید. این فیلم با عنوان من ناصر حجازی هستم... و روایت متن توسط شهاب حسینی، بهرام رادان، پرویز پرستویی، مسعود رایگان، مهران مدیری و رویا تیموریان و صدای رضا یزدانی در تیتراژ پایانی ساخته شد که به رغم توقیف، حواشی و شکایتهای بسیار از تهیهکننده آن، توانست رکورد پرفروشترین مستند تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد.
ناصر حجازی چهرهای مقاوم در مقابل زورگویان است. او بدون هیچ ملاحظهکاری معایب را میگوید و دلسوزی راستین میباشد که هرگز تن به خوش خدمتی نداده است و حرفهایش همواره در راستای مصلحت فوتبال و ضد مصلحت شخصی خویش بوده است. در خاتمه، فوتبال تمام میشود، همانطور که سالهاست فوتبال را برای حجازی تمام کردهاند، اما آنچه از ایشان باقی مانده است، همانا شخصیت منحصر به فرد، مرام پهلوانمنشانه و یکرنگیهای همیشگیاش است. خدایا او را برای ما حفظ کن».حجازی چندی پیش از مرگ در پاسخ به کمکهای ادعایی به خود گفته بود: «اینها اصلا عددی نیستند که به من کمک کنند. اینها خیلی کوچکتر از این حرفها بودند که بیایند به من کمک کنند، آنها در اندازه کسانی نبودند که بیایند به ناصر حجازی کمک کنند».
روحت شاد اسطوره