سرویس ورزش مشرق - استقلال جزو تیم های پرطرفداری است که هر بازیکنی از پس بازی در آن برنمی آید. برخی نیامده می روند، برخی می آیند و اصرار بر ماندن می کنند و تعدادی هم کج دار و مریز به بودن در چنین سطحی ادامه می دهند تا تنها نام استقلال بر سرشان باشد. این داستان استقلال نیست و قصه تکراری تیم های بزرگ و پرطرفدار (میلیونی) است که مشخص می کند هر بازیکنی ظرفیت بودن زیر این همه نگاه را ندارد.
*پیشکسوتان چه می گویند؟
بهتاش فریبا در این باره گفته بود: "تیم هایی از این دست بازیکنانی می خواهند که تاب این همه توجه را داشته باشند. شب و روزشان را گم نکند و از پس این همه حاشیه دوروبرشان بربیایند".
حسن روشن درباره این دست بازیکنانی که در استقلال هیچ نشانی از اتفاقات قبلی در تیم های گذشته شان نیست گفته بود: "لباس استقلال و پرسپولیس برای برخی فوتبالیست ها گشاد است و وقتی می خواهند با آن بدوند، زمین می خورند. بازیکنی که در استقلال توپ می زند اگر نگاهش به سکوها باشد پایش پیچ می خورد و نمی تواند راه برود".
*مهاجمان ناموفق استقلال!
این قبیل کارشناسی ها درباره بازیکنانی که از شهرستان به این دو تیم تهرانی آمدند و ناموفق نشان داده، ظرف یکی دو ماه یا حداکثر پس از یک نیم فصل از باشگاه و هوادارانش خداحافظی کردند کم نبوده اند. نمونه هایی هم در دست هست که می توان از آن جمله به حسن بیت سعید در لیگ هفدهم اشاره کرد که آمد و اینقدر خوب نبود که خودش قید ماندن در این تیم را زد و راهی فولاد خوزستان شد تا بار دیگر درخت گلزنی اش ببار بنشیند و اتفاقا گلهای حساس و امتیازی برای تیم فولاد بزند.
عادل حردانی و اسماعیل شریفات هم جزو همین گروه قرار می گیرند که هرگز نتوانستند نصف فوتبالی که در تیم های قبلی شان بازی می کردند را نشان بدهند.
یکی دیگر از آنها همین حالا هم در اردوی تیم استقلال است. مرتضی تبریزی یک نمونه دیگر است که از تیم شهرستانی در حالی به استقلال آمد که فصل هفدهم ۱۲ گل برای ذوب آهن زده بود ولی در تیم جدیدش(در لیگ هجدهم) فقط ۴ گل به ثمر رساند. او در لیگ نوزدهم برتر و در طول نیم فصل حتی یکی از همان ۴ گل را هم تکرار نکرد تا مطالب شبیه به صحبتهای روشن و فریبا بارها درباره اش از زبان دیگر کارشناسان شنیده شود.
*مهاجمان موفق استقلال!
اما در نقطه مقابل بازیکناین هم بودند که لباس استقلال بر تنشان نشست و شدند غلامرضا عنایتی. فوتبالیستی که از ابومشسلم مشهد آمد و دو فصل متوالی آقای گلی را به نام خود زد و هر زمان در این تیم بود جزو ۲، ۳ گلزن برتر لیگ بود.علی سامره از رفسنجان آمد و او هم به نوک حمله مطمئن استقلال تبدیل، راهی تیم ملی و در ادامه پروجا ایتالیا شد. مهدی قائدی نیز نمونه دم دستی تر این مثال برای بازیکنانی است که از شهرستان می آیند و به درستی جو سنگین تیم استقلال را درک می کنند.
*همه منتظر سرنوشت مطهری!
نمونه های قدیمی تر مشابه و موفق هم عبدالصمد مرفاوی یا عباس سرخاب بودند که از جنوب راهی استقلال شدند و یا عبدالعلی چنگیز که بلای جان مدافعان تیم های رقیب استقلال بود و از اصفهان آمده بود. سه مهاجمی که در دوران اوجشان نوک حمله تیم ملی را هم تغذیه می کردند. حالا و در شرایطی که ارسلان مطهری بچه گرمسار از استان سمنان ربه استقلال آمده این دوگانگی نتیجه گیری درباره اش پیش بینی می شود و طرفداران استقلال که با نمونه هایی اینچنینی به خوبی اشنا هستند منتظرند ببینند که آیا تبریزی دیگری به استقلال آمده یا زاده همسایه استان خراسان یک عنایتی دیگر در پیراهن آبی می شود!