به گزارش مشرق، سرمربی پرسپولیسیها که به دلیل موفقیتهای متوالی تبدیل به چهرهای بسیار محبوب تر از دوره حضورش در تیم ملی فوتبال ایران شده است در این گفتگوی جدید به نکاتی اشاره میکند که بعضاً برخی از آنها را نشنیده ایم.
او در این مصاحبه اشاره کرده است که رابطه خوبی با اغلب سرمربیان لیگ برتر مثل امیر قلعه نویی، شفر، یحیی گل محمدی و … دارد و نکته جالب گفتگوی او جایی است که او در خصوص خودش میگوید مثل گل بابونه آرامش بخش است!
بیشتر بخوانید:
دردسر جدید برانکو؛ هافبک دفاعی جدید پرسپولیس کیست؟
برانکو که فردا از اردوی قطر به تهران بازخواهد گشت در حال حاضر در مرکز جنجالی است که یک سر آن به سرمربی تیم ملی ایران بازمی گردد اما ایوانکوویچ در این گفتگو هم تلاش کرده وارد حاشیه ناراحت کننده فوتبال ایران نشود.
مصاحبه برانکو را بخوانید:
* چقدر با اولین روزی که به عنوان دستیار بلاژ به ایران آمدید تغییر کرده اید؛ هم رفتاری و هم فنی؟
- وقتی آمدم ایران یک مربی شکل گرفته بودم که ۱۵ سال سابقه داشتم. این خوشبختی را داشتم در کشورم کرواسی هم در باشگاه مربی بودم و هم در تیم ملی. با تجربه غنی ۱۵ ساله وارد این کشور شدم. از ۱۷ سال قبل که با «چیرو» (میروسلاو بلاژویچ) به ایران آمدم الان خیلی بهتر هستم. بدون یادگیری و کار مداوم نمیتوانستم به این سطح برسم. در کنار آن یادگیریها، فوق لیسانس فوتبال گرفتم. مدام روی خودم کار کردم و هنوز به دنبال به روز شدن هستم. متون فوتبالی و اخبار را دنبال میکنم. یک مربی هیچوقت نباید فکر کند کامل شده است.
*البته از نظر ظاهری هم تفاوتهایی زیادی داشته و خوش تیپ تر شده اید.
- حالا که این را گفتید یک ناهار مهمان من هستید.
* فوتبال ایران چقدر تغییر کرده است؟ همچنین جامعه و مردمی که امروز در سطح شهر میبینید با آن روزها چه تفاوتهایی دارند؟
- فوتبال مدام در حال تکامل است. هم در ایران و هم در دیگر نقاط دنیا. بازیکنان امروز آمادهتر هستند. نظم و دیسپلین تاکتیکی بیشتر و شرایط کاری در اینجا بهتر شده است. البته مشکلات مالی مثل همان روزها است. این مشکل را به سادگی نمیتوان حل کرد.
*مردم چطور؟ از دید شما با این فوتبال خوشحالتر از قبل هستند؟
- خب من تجربیات خیلی خوبی با مردم ایران داشته ام. آنها شاد و مهربان هستند. در ایران مردم بطور خارق العاده فوتبال را دوست دارند. آنها در فوتبال خیلی احساسیتر و با انگیزه تر هستند نسبت به گذشته.
*آن پروفسور آرام و کم حرف دوران بلاژ، حالا عصبانی میشود، طغیان میکند و اهل چالش است؛ چه بر شما گذشت؟ اینها محصول گذر عمر است یا اثرات کار در فوتبال ایران؟
- من وقتی دستیار چیرو بودم تصمیم گیرنده نهایی نبودم و رهبری سیاست گذاری ها با من نبود. من خودم را با خواستههای ایشان هماهنگ میکردم. اما الان همه چیز بر عهده من است. در این سالها کشورهای مختلف را شناختم.
* اما در زمان حضورتان در تیم ملی به عنوان سرمربی هم آرام و بدور از جنجال بودید.
- چون آن زمان کمتر مرا میدیدید. الان هر روز در دید هستم. البته روی یکسری مسایل عصبانی میشود. مسایلی که روی سرنوشت خودم و بازیکنانم تاثیر میگذارد.
*صبر و حوصله تان کم نشده است؟
- نه. خیلی انگیزه دارم. صبور هستم اما از طرفی همین الان بی صبرانه منتظرم لیگ شروع شود. دائم در حال یادگیری مسایل جدید هستم.
*صادقانه بگوئید آیا این برداشت برای شما ایجاد نشده که اگر بخواهید در فوتبال ایران آرام و کم سر و صدا باشید حق تان خورده میشود؟
- خب بله، طبیعی است. برای این واکنش نشان میدهم که حقم لگد مال نشود.
*اگر زمان به عقب برگردد کدام اشتباه را در فوتبال ایران انجام نمیدهید؟
- من موردی برای تاسف خوردن ندارم. درست است که اشتباهاتی داشته ام و از این به بعد هم خواهم داشت اما فکر نمیکنم اشتباهاتم تاثیر گذار بوده است. البته من سعی میکنم به گذشته بر نگردم و همواره جلو را نگاه میکنم.
*روزی که بعد حذف از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در میان آن سیل انتقادات از ایران رفتید، تصور این را داشتید برگردید و مثل یک فرمانده فاتح، محبوب بخشی از جامعه ایرانی شوید؟ پیش آمده بود که در خلوت با خود بگوئید: یک روز برمی گردم و خودم را ثابت میکنم؟
-وقتی از ایران رفتم مطمئن بودم برمی گردم اینجا. البته نمیدانستم چگونه و با چه روشی. من در تمام آن سالها با ایران و سه باشگاه ارتباط داشتم.
*کدام باشگاهها؟
- سپاهان، پرسپولیس و فولاد مرا میخواستند اما هر بار جور نمیشد که بیایم.
* از استقلال چطور؟
-خیر. بعد از جام جهانی وقتی از ایران رفتم میتوانستم سرمربی تیم ملی کرواسی شوم. پیشنهادش را داشتم ولی خودم قبول نکردم چون میخواستم وارد مرحله کار در سطح باشگاهی شوم.بگذارید یک جمله را بگویم. من الان خوشحالترین آدم روی زمین هستم! میدانید چرا؟ چون ذرهای تنفر در وجودم نیست. حاضر نیستم به کسی بدی کنم. به خودم و دانش خودم ایمان دارم.سرنوشت شما را میبرد به جایی که باید ببرد. هر روز به این فکر نمیکنم از کسی انتقام بگیرم یا خودم را به کسی ثابت کنم.
* تصوروبرداشت ما این است که برانکوی پرسپولیس دایره اختیارات وسیعتری نسبت به برانکوی دوران تیم ملی داشت و به همین دلیل طی سالهای اخیر ایدههای خودش را پیاده کرد و موفق شد.
- البته در تیم ملی هم کاملاً دستم باز بود. هم در دوره آقای فراهانی و هم در دوره آقای دادکان. هیچوقت ازمن نپرسیدند که چرا آن بازیکن دعوت شد و این بازیکن دعوت نشد. همیشه با هم مشورت میکردیم؛ درباره پاداشها و کمپها و …می دانستم برخی مسایل شدنی نیست و با آنها کنار آمده بودم. نتایج مان هم درخشان بود. آن ۴ سال موفق ترین ۴ سال تاریخ فوتبال ایران بود. قهرمان بوسان شدیم. باید قهرمان جام ملتها هم میشدیم که سوم شدیم. قهرمان غرب آسیا و جام ال جی شدیم. به جام جهانی رفتیم. در آسیا کره ای را بردیم که چهارمین تیم ملی دنیا بود در آن سالها. با ژاپنی که قهرمان آسیا بود در بین ۸ تیم برتر جهان بود مساوی کردیم. بعد از جام جهانی هم قراردادم تمام شد ورفتم؛ کل داستان همین بود.
* الان در پرسپولیس هر بازیکنی که در چارچوب انضباطی شما نباشد به راحتی و بدون واهمه کنارش میگذارید، در این دو سال نیز از این دست بازیکنان داشتید. مدیران باشگاه نیز از شما در قبال چنین تصمیماتی حمایت میکردند.آیا در آن مقطعی که سرمربی تیم ملی بودید هم در شرایطی قرار داشتید که از سوی مدیران در مواجهه با بازیکنانی که به اصطلاح سالار بودند حمایت شوید؟
- بله؛ بودند بازیکنانی که من در برخی مقاطع نام شان را خط زدم. مثلاً از استقلال و پرسپولیس دو بازیکن داشتیم و از فولاد ۵ بازیکن. روی من فشاری نبود. آنچه در تیم ملی ایران جالب بود و الان هم هست، این مسئله است که بازیکنان خیلی تیم ملی را دوست داشتند. بزرگترین ستاره استقلال در آن روزها «فرهاد مجیدی» بود. من ایشان را کنار گذاشتم. شاید الان بابت آن تصمیم متاسف باشم اما آن روزها مجبور بودم از بین او و «آرش برهانی» بازیکن جوانتر را انتخاب کنم.
*چرا متاسف هستید؟
-چون همواره دودل بودم نسبت به آن دو بازیکن اما به هر حال همیشه آنالیز میکنم. من بزرگترین ستاره استقلال را خط زدم ولی کسی به من چیزی نگفت. با فرهاد مجیدی حرف زدم و برایش دلیل آوردم که چرا خطش زده ام. طبیعی بود ناراحت باشد اما میدانست من سرمربی تیم ملی هستم.
* «پرسپولیس شما» امروزکمترین منتقد در میان پیشکسوتان این باشگاه را دارد؛ شاید الان انگشت شمار باشند آن منتقدان، چه مسیری را طی کردید برای رسیدن به این نقطه؟
-بزرگترین علت این اتفاق صداقت من بود. دلیل دیگرش احترام گذاشتن است. من به همه آنهایی که روزی برای این تیم زحمت کشیده اند احترام گذاشته ام. هر کسی یک آجر برای پرسپولیس گذاشته قابل احترام است.
*تیم تان در این سه سال از روحیه ای برخوردار بوده که فقدان نفرات کلیدی، پنجره بسته و … خدشهای به کارتان وارد نکرد، منشا این روحیه کجا بود؟
- آن روحیه که شما می گوئید از نام بزرگ این باشگاه و هوادارانش گرفته میشد.
*نمونه مشخص این روحیه در فوتبال دنیا، مسی و رونالدو هستند که سالها برای تصاحب توپ طلا تلاش کردند و ذرهای از انگیزه شان کم نشد.
- میخواستم همین مثال را بزنم. به همین دلیل ده سال است که آنها بهترین هستند. میدانید چه فشاری روی کار آنهاست؟ همواره میگویند: «هرگز من به اندازه کافی خوب نیستم و میتوانم بهتر شوم.» پول برای آنها مهم نیست. سالانه ۱۰۰ میلیون یورو درآمد دارند اما انگیزه شان کم نمیشود.
*معمولا بازیکنان ایرانی بعد یک فصل یا دو فصل قهرمانی ارضا میشوند، چه حربهای را بکار برده اید که این تیم، در راه موفقیت سیری ناپذیر شده است؟
- این روحیه درست شد چون من روی آن اصرار دارم. با تمام احترامی که برای بازیکنان مسنتر دارم حتی آنها هم باید هر روز خودشان را به من ثابت کنند. بهترین نمونه برای این صحبت «سید جلال حسینی» است. جوری تمرین میکند که انگار تازه بازی کردن را آغاز کرده است. فلسفه کاری اش را تغییر داده و به همین دلیل در این دوسال بهترین بازیکن بوده است. یک زمانی در پرسپولیس و تیم ملی به شکلی بود که طرف وقتی فیکس میشد تا وقتی که دلش میخواست فیکس میماند و ربطی هم به مربی نداشت. آنها طاقت رقابت را نداشتند. اما در تیم من اینطوری نیست. بازیکن دیروزهر چه بود تمام شد و امروز باید بار دیگر خودش را به من ثابت کند. این فلسفه کاری ما در پرسپولیس بوده است. من به بازیکنانم یاد میدهم که روی موج شادی دیروز قرار نگیرند. دیروز تمام شد.
*ما معتقدیم یکی از رمزهای موفقیت شما ایستادگی بر سر اصول است؛ بطور مثال بازیکنی مثل «محسن مسلمان» را با علم به تواناییهای فنی اش کنار میگذارید تا اصول را حفظ کنید. در داستان «طارمی» و «رضاییان» و بقیه جداشدگان نیز همین مسئله دیده شد. این اصولگرایی ممکن است در آینده با کمی انعطاف نسبت نفراتی که نام بردیم مواجه شود؟
- جوانتر که بودم خیلی خشن و تیز بودم. الان خیلی منعطف هستم و این تاثیر گذر عمر است. برای من مهمترین مسئله «تیم» است. بازیکن باید بداند بخشی از تیم است. من با هیچکدام از این نامها مشکل شخصی ندارم.
* البته از دید ما الان خشنتر از دوران قبل هستید.
- نه، من الان مثل گل بابونه آرام بخش هستم.
*آیا درست است که برانکو با تعدد ستارگان تیمهای تحت نظرش مشکل دارد؟ آیا شما با نفرات محدود بهتر کار میکنید؟
- همیشه تکرار میکنم که دوست دارم در تیمم ستاره داشته باشم مخصوصاً پرسپولیس که باید ستاره داشته باشد. من این خوشبختی را داشته ام که در تیمهای مختلف با ستارگان کار کرده ام. در تیم ملی ایران با علی دایی، کریم باقری، علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و …اینها اعجوبه بودند. در کرواسی هم با بوبان، شوکر، بیلیچ، یارنیچ، پروسینکچی، بوکسیچ و…کار کردم، اینها نسل قبل بودند و در نسل بعدی با مودریچ، مانژوکیچ، لورن، ویدا، کواچیچ و…کار کردم. بازهم می گویم که باشگاهی بدون ستاره نمیتواند به جایی برسد ولی ستارگانی که در خدمت تیم باشند. من هم از کار کردن با آن ستارگان لذت می برم. ستارگان هستند که مردم را جذب میکنند. اسپانسرها تیمهای پرستاره بیشتر دوست دارند.
*زمان آمدن به ایران، هیچ پالس یا حتی وعده صریحی مبنی بر مربیگری تیم ملی وجود نداشت؟
- نه، هرگز. حتی به این موضوع فکر هم نکردم.
*تیم پرسپولیس، از نظر بدنی در دو سال اخیر «فوق العاده» بوده است و قطعاً این فاکتوردر موفقیتهای پرسپولیس موثر بوده است. حتی میتوان آمادگی و حفظ شرایط بدنی بازیکن مسنی مانند «سید جلال حسینی» را به روشهای بدنسازی شما ربط داد. چرا در زمان مربیگری تان در تیم ملی، این آمادگی را نداشتیم؟
- شرایط تیم ملی و باشگاه متفاوت است. شما تیم ملی را ده روز در اختیار دارید. دایی، یحیی، سهراب، زندی، مهدوی کیا و…یک هفته قبل از جام جهانی به ما اضافه شدند. ستار زارع در همان تمرینات رباط صلیبی پاره کرد. شما درست می گوئید.تمرینات بدنسازی خیلی مهم است. مثل کار فنی، اما از طرفی در باشگاه بیشتر میتوان کار کرد روی این بخش.
*همه دنیا کی روش را یک مرد با روحیه تهاجمی میشناسند. نه اینکه این رفتار را تأیید کنیم اما ما شما را همواره یک مربی با برخورد مناسب و ویژه میدانستیم که هرگز با هیچکس تنش نداشته است. آیا در سالهای اخیر اتفاق خاصی رخ داده که شما با کی روش و بعضاً مربیان تیمهای رقیب و داوران و… هر از چندگاهی تنش پیدا میکنید؟
- من چه چیزی علیه کی روش گفتم؟ میتوانید یک نمونه بیاورید؟ تا جایی که می دانم فقط او علیه من و پرسپولیس و کادر فنی ام صحبت کرده است. شما جایی دیدید که من علیه او بیانیه ای صادر کنم؟ یا از طرف کادرم حرفی زده شود؟ کروش خودش با خودش دعوا میکند. مینویسد، پست میگذارد و … ومن اهمیت نمیدهم. از هیچکسی متنفر نیستم و دنبال انتقام نمیروم و به همین دلیل خوشحالترین آدم دنیا هستم.
*چرا مردم در ایران آنطور که باید از فوتبال لذت نمیبرند؟
- از بازیهای ما که خیلی لذت میبرند.
*اما خواسته یا ناخواسته بیشتر درگیر حواشی فوتبال هستند تا موضوعات دیگر.
- این بخش به رسانهها برمی گردد.رسانهها بیشتر به حواشی توجه میکنند تا فعالیتهای بشردوستانه بازیکنان. کدام رسانه توجه داشته به این موضوع که؛ بازیکنان تیم من مبلغ قابل توجهی را جمع کردند برای تهیه دو ویلچربرقی و اهدای آن به دو فرد نیازمند؟ فقط دنبال این هستند که در تمرین کدام بازیکنان دعوا کردند. فوتبال که جنگ نیست. در نهایت همه ما همکار هستیم. من با شفر ارتباط خوبی دارم. با قلعه نویی که الان رقیب مستقیم من است رفیق هستم. به یحیی که روزی شاگردم بوده احترام میگذارم. علی دایی بازیکن من بوده و الان از دیدار با او لذت می برم. برای مجید جلالی هم خیلی احترام قائل هستم.
* چه حسی دارید وقتی که در این لیگ باید با شاگردان سابق خودتان، نفراتی چون کریمی، نکونام، دایی و گل محمدی و…مقابله کنید؟
- قشنگتر از این چه چیزی هست؟ البته من حاضر نیستم به برادر خودم هم ببازم. دوست دارم شاگردان سابق خودم را ببرم و بعد برایشان کری بخوانم.
* این همان روحیه آشنای پرسپولیس است که میگوید: «باید برنده بود.» اتفاقاً روزی از علی پروین جملهای شبیه جمله شما را شنیدیم که میگفت: هیچوقت دوست ندارم ببازم.
- من همیشه دربی استقلال و پرسپولیس را مثال می زنم. چه چیزی از این بهتر و زیباتر است؟ من عاشق جو قبل از دربی هستم وقتی طرفداران دو تیم سر به سر هم میگذارند و...
*تعداد زیادی مدیر در این سالها به باشگاه پرسپولیس رفت و آمد داشته اند اما شما همچنان مانده اید؛ این عدم ثبات مدیریتی آزار دهنده نبوده است؟
- البته این قطعاً مشکل ساز بوده است. من نمیتوانم به جزئیات اشاره کنم. همانطور که ثبات و استمرار در بحث مربیگری مهم است در بحث مدیریت هم اهمیت دارم. از روزی که به این باشگاه آمده ام برای اولین بار است که ۷ بازیکن جدید جذب کرده ام. خیلی اصرار نداشتم روی تغییرات زیاد.
*درباره شفر و سبک کاری اش چه نظری دارید؟
- شفر را بیش از ۲۰ سال است میشناسم. خیلی با تجربه است و نتایج خوبی گرفته است. وقتی آمد استقلال، این تیم را بالا کشید. هر کدام از ما سبک خودمان را داریم.
* آیا سبک و ایده جدیدی را در لیگ امسال دیده اید؟
- خب یحیی گل محمدی روی فلسفه کاری خودش اصرار دارد. استقلال هم همینطور.قلعه نویی با استایل و سبک خودش که موفق هم است بازی میکند. زیبایی فوتبال به همین سبکهای مختلف است.
*صبح از خواب بیدارمی شوید و میشنوید بازیکنان به دلیل عدم دریافت مطالبات خود اعتصاب کرده اند؛ چه حسی پیدا میکنید؟
- من بازیکنان را درک میکنم چون این شغل آنهاست و خانواده دارند. هر کسی روی دریافتی خود حساب میکند.ثبات مالی خیلی مهم است.
*اخیراً با شفر گفت و گویی را داشتیم. معتقد بود تیمهای ایرانی با فوتبال بلند به جایی نمیرسد و از بازی تیم شما مثال آورد و گفت آن سبک فوتبال نهایتاً تا فینال آسیا میرسد و برابر کاشیما، وقتی حریف یک مدافع بلند دارد که همه توپها میزند عملاً به بن بست رسیده است.
- من با این نظر تا جایی موافقم که در آسیا نتیجه گرفتن برای تیمهای ایرانی ساده نیست اما ما آنجا عالی نتیجه گرفتیم. مسئله این است که رقبای ما بازیکنان خارجی که هر کدام چند میلیون دلار ارزش دارند را جذب میکنند و این توازن را برهم میزند. تفاوت ما با آنها در همین بازیکنان گرانقیمتی است که می خرند. آن بازیکنان کیفیت ایجاد میکنند. برای ما سیامک نعمتی بازی میکرد، البته اگر در بازی برگشت بازی میکرد شاید میبردیم. ما در همان بازی که آقای شفر میگوید، اگر علیپور دقیقه ۵ آن گل را میزد یا شانس دیگرمان در نیمه اول گل میشد و داور بازیکنی که بشار را زد اخراج میکرد و …همه چیز متفاوت میشد. داور دقیقه ۹۳ بازیکن ما را اخراج کرد در حالیکه خطا روی یار ما شده بود.
*پرسپولیس قهرمان لیگ برتر میشود؟
- بر اساس اطلاعاتی که گرفتهایم، بازیهای ما بسیار پرفشار خواهد بود. هر سه، چهار و پنج روز یک بار بازی خواهیم داشت. بازیهای لیگ، جام حذفی و همینطور لیگ قهرمانان آسیا. هدفمان جنگیدن برای قهرمانی است، برد در بیشترین تعداد بازیها و از این مسئولیتمان فرار نمیکنیم چون به هوادارانمان بدهی داریم. بزرگی باشگاه پرسپولیس این وظیفه را به عهده ما گذاشته است.
* به عنوان سوال آخر، آیا بازیکنی هست که همین الان آرزوی جذب او را داشته باشید؟
- نه، من بازیکنان بزرگ زیادی را تمرین داده ام. مثلاً کریمی که استعدادش مساوی با استعداد مسی بود اما متاسفانه مصدومیت سختی برایش پیش آمد. او را با فان باستن مقایسه میکنم که دچارهمان مصدومیت شد و کنار رفت اما کریمی باز هم بازی کرد.